مصاحبه رئیس مرکز فردوسی در شماره 2269 روزنامه شهرآرا در تاریخ 96/3/1 به چاپ رسید.

متولیان و مسئولان دغدغۀ شناساندن فردوسی را ندارند. اگر بخواهم دربارۀ شناخت یا عدم شناخت فردوسی صحبت کنم، باید بگویم در این میان دو منظر وجود دارد؛ یکی نگاه تخصصی به شاهنامه و دوم نگاه عمومی و مردمی به این مقوله در حوزۀ تخصصی با تأسیس قطب علمی فردوسی‌شناسی و حضور دکتر یاحقی، پژوهش‌های خوبی انجام شده است، هر‌چند ظرفیت‌های شاهنامه پژوهی خیلی بیشتر از سطح کنونی است.

  از‌طرفی در نگاه مردمی، معتقدم در این زمینه کارهای خوبی انجام نداده‌ایم؛ یعنی نهادهای مسئول در شهر مشهد، دغدغۀ شناساندن فردوسی و شاهنامه و افکار و عقاید او را که یکی از دیگری مهم‌تر است، ندارند و دغدغه‌های آن‌ها سیاسی و کوتاه‌مدت و حزبی است؛ بنابراین شناخت کافی دربارۀ اندیشه‌های فردوسی در مردم مشهد وجود ندارد. غالباً در اکثر کشورها حفظ مفاخر ادبی دارای اهمیت است، و‌لو اینکه اشکالاتی در زندگی و برخی آثار این افراد وجود داشته باشد.

 متولیان فرهنگی سعی بر این دارند تا مردم جهان با دیدی مثبت به گنجینه‌های فرهنگی‌شان نگاه کنند؛ چرا‌که قرن‌ها باید بگذرد تا شبیه چنین افرادی مجدداً ظهور کنند. مثلا در کشور آلمان، شخصیت گوته به‌عنوان مظهر فرهنگ‌، هویت و زبان آلمانی مطرح شده است.

موزه‌های مختلف و جایگاه‌های ویژه و متنوعی با محوریت گوته راه‌اندازی شده‌ است. در اسپانیا نیز می بینیم برای دون کیشوت یا دیگر اسطوره‌ها مکان هایی درست شده است که به فرهنگ سازی کمک می کند؛ ازطرفی فرهنگ عزیز ما ایران نیز از پیش از اسلام آغاز شده و تا به امروز ادامه پیدا کرده است؛ اصلا نمی‌توان هیچ‌کدام از این حلقه‌ها را نادیده گرفت و اگر بخشی را حذف کنیم، به‌معنای ازدست‌دادن انگیزۀ فرهنگی و به تبعش مشکلات هویتی برای نسل امروز است. ما باید شفاف عمل کنیم و بدانیم که همۀ اقشار و نسل جوان را صرفا به‌واسطۀ شخصیت‌های مذهبی نمی‌توان جذب کامل کرد؛ چنان‌که جوانانی هستند که سطح علاقه‌های مذهبی‌شان پایین‌تر است. شخصیت‌هایی مانند فردوسی، پل ارتباطی بسیار مناسبی برای پیوند این افراد به شمار می‌روند.

 


ازطرفی باید بدانیم فرهنگ‌سازی به زمان احتیاج دارد. اگر ما شاهد برخی بی‌فرهنگی‌ها مانند ریختن زباله، رانندگی‌های عجیب یا نوع گفتمانی نه‌چندان مطلوب در شهرمان هستیم، همگی حاصل غفلت‌های بلندمدت فرهنگی است. ما نباید بحث فرهنگی را صرفاً در چهارسال مدیریتی دنبال کنیم؛ بلکه این‌کار به زمان بیشتری نیازمند است.

فکر می‌کنم اگر برنامۀ بیست ‌ساله‌ای داشته باشیم و مدیران بدانند که باید درقالب چنین برنامه‌ای عمل کنند، خروجی بهتری خواهیم داشت. برنامه‌های فرهنگی باید عملیاتی و گام‌به‌گام باشد. اینکه در این ۲۰سال چگونه راه را طی کنیم و اهداف موردنظر ما چه باشد و چگونه می‌توان از همان بدو تولد و دوران کودکی تا مدرسه، تربیت فرهنگی و هویتی را آغاز کرد، بسیار اهمیت دارد. قطعاً فرهنگ یک فرایند و پروسه است یعنی تکامل تدریجی؛ پس اگر از همین امروز کار را شروع کنیم، نتیجه‌اش را می‌بینیم یعنی یک ماه بعد چند قدم جلوتر هستیم. کار فرهنگی شبیه کار صنعتی نیست که منتظر پایان صددرصدی آن باشیم و به‌مرور نتیجۀ آن را می‌بینیم.

آقای دکتر قبول! چه پیشنهادی برای شناخت بهتر فردوسی دارید؟

نخستین مسئله، این است که مسئولان فرهنگی شهر، آشنا به مفاخر خراسان باشند؛ از صدا و سیمای خراسان که یکی از متولیان فرهنگی است، بگیرید تا شـهـرداری و استانداری و... تا زمانیکه این آگاهی و دغدغه در مسئولان شهری پیدا نشود، کار اساسی انجام نمیشود؛ بنابراین موضو ع اول، حضور مدیران آگـاه و دغدغه مند اســت.

 نکتة دوم اینکه حرکت‌ها و جنبش‌های درونـی مردم مشهد باید در جهت فرهنگمداری باشد. ازسویی کانالهای اجتماعی، سرمایه ای ارزشمند بـرای جامعه ما محسوب می‌شوند و ما جنبش‌های بسیار نیرومندی به  واسطة همین کـانـال‌هـای اجتماعی میبینیم و شاهدیم کـه ایــن کـانـال‌هـا ابـــزاری بـرای فرهنگ‌سازی هستند. گمان می‌کنم کسانی که دربارة  این مسئله دغدغه مند هستند، باید از این ظرفیت استفاده کنند و به جای بسیاری از کانال‌های نه چندان سودمند به سمت ظرفیت‌های مردمی بروند.  از سـوی دیگر در شاهنامه دو صدا شنیده می شود؛ یکی صدای پیش از اسلام است که یکتاپرستی و عدالت را فریاد میزند و دیگری صدای فردوسی است که صدای اسلام و اندیشه های تشیع است. بنده مقاله‌ای نوشته‌‌ام دربارة تجلی حدیث و قرآن در شاهنامه و در بخشی از شاهنامه، انبوهی از آیات و احادیث را شناسایی کرده‌ام .بنابراین اندیشة فردوسی، ایرانی بودن و اسلامی بودن ما را حفظ می‌کند.


 

Statistic

123640
 Today : 231
 Yesterday : 459
 This_Week972
 This_Month2656
 All : 123640