احسان قبول، استاد ادبیات دانشگاه فردوسی میگوید:

گسترش زبان فارسی میتواند باعث کارآفرینی شود

امسال مشهد به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی شده است. رسالت زبان فارسی را در این عرصه تا چه اندازه تاثیرگذار می‌دانید؟

دنیای امروز دنیای خلأ فرهنگی و وجودی و معناست؛ یعنی تمام دستاوردهای اجتماعی و اقتصادی به‌حد نسبتا خوبی رسیده ولی فرهنگ و اخلاق انسانی رشد چندانی نسبت‌به قبل نداشته است. در اینجاست که غنا و محتوای زبان فارسی می‌تواند کارکرد خودش را نشان دهد. هر زبانی ظرفیت خاص خودش را دارد که همین به پیشینه و گذشته ملت‌ها برمی‌گردد. 

زبان‌هایی هستند که ظرفیت علمی دارند. امروز می‌بینیم که زبان‌ انگلیسی به زبان علم تبدیل شده است؛ البته تاریخچه زبان فارسی همچنین ظرفیت علمی را در خود داشته است، اما در حوزه احیای اخلاق انسانی و معنویت گمشده انسان امروز زبان فارسی و ادبیات و فرهنگ نهفته در آن دارای قدرتی است که می‌تواند لایه‌های ژرف وجود انسان و نیازهای اصلی او را آشکار کند. زبان را یکی از مقدمات اصلی برای آشنایی با ملت‌ها در وجوه مختلف باید در نظر بگیریم. زبان پنجره و دریچه‌ای است به‌سوی ابعاد مختلف یک ملت. 

حال این ابعاد می‌تواند ادبیات، فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد و... آن ملت باشد؛ بنابراین اگر کسی زبان فارسی را بداند، امکان آشنایی بیشتر با فرهنگ و ادبیات و دین و مذهب و آیین ایرانیان را خواهد داشت. به‌تبع آن، اگر حوزه زبان فارسی در خارج از کشور محدودتر شود، این امکان آشنایی در ابعاد مختلف روزبهروز کمتر خواهد شد؛ بنابراین اکنون که مشهد۲۰۱۷ در سال جاری پایتخت فرهنگی جهان اسلام شده است، یکی از مبانی و مقدماتی که باید فراهم شود، بحث آموزش زبان فارسی به جهان اسلام است.

تا چه اندازه ورود عملی به ترویج زبان و ادبیات فارسی را واجب و فوری می‌دانید؟

بحث زبان و ادبیات موضوع بسیار مهمی در توسعه فرهنگی بین ایران و جهان اسلام است تا نتوانیم ارتباط زبانی مطمئنی برقرار کنیم. این تعاملات فرهنگی درازمدت نخواهد بود؛ بنابراین موافق این مسئله هستم که پرداختن فوری به زبان باید در اولویت امور فرهنگی قرار گیرد. درهمین‌راستا، در طرحی که به دبیرخانه مشهد۲۰۱۷ ارائه دادیم، مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان دانشگاه فردوسی مشهد که هم‌اکنون بزرگ‌ترین مرکز آموزش زبان فارسی در سطح کشور و بین‌الملل است، آمادگی ارائه خدمات موثری را در حوزه آموزش زبان و ادبیات و فرهنگ و به‌تبع‌آن، اقتصاد مشهد در سال۲۰۱۷ دارد.

یعنی معتقدید که ترویج زبان فارسی می‌تواند در گردش اقتصادی کشور هم موثر باشد؟

اگر درست عمل کنیم و با اصول تجارت آموزشی آشنا باشیم، نه‌تنها آموزش زبان فارسی هزینه‌ای ندارد، بلکه باعث درآمدزایی و کارآفرینی هم خواهد شد؛ به‌عنوان نمونه در همین سال، مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان دانشگاه فردوسی مشهد در خارج کشور بیش‌از ۱۰هزار فارسی‌آموز دارد و در داخل، بیش‌از هزار فارسی‌آموز دارد و توانسته برای دانشگاه فردوسی مشهد درآمدی میلیاردی هم فراهم کند و برای ۱۰۰مدرس زبان فارسی هم ماهیانه بین ۳۰۰هزار تومان تا بیش‌از یک میلیون تومان منبع درآمدی فراهم کند و همه این فعالیت‌ها تنها با ۴کارمند رسمی انجام می‌شود. مرکز فردوسی استادانی را هم به خارج کشور اعزام کرده است؛ به نجف، کربلا و... اما به‌گونه‌ای قرارداد بسته‌ایم که استادان ما از دانشگاه‌های آنجا حقوق دریافت می‌کنند که این نشان از موفقیت و علاقهمندی به زبان فارسی دارد. نباید چشم‌بسته وارد این کار شد. ما سالانه درآمد شایانتوجهی به‌واسطه زبان فارسی در خارج از کشور داشته‌ایم؛ بنابراین می‌خواهم بگویم که اگر بنابه نیاز آموزشی بازار، وارد این کار شویم و اگر یک نهاد معتبر علمی بدون هیچ‌گونه نگاه سیاسی و منافع شخصی و گروهی داخل این حوزه شود، به کارآفرینی و ارزآوری و تولید ثروت هم خواهد رسید و می‌توان به‌یقین گفت «زبان فارسی می‌تواند به‌عنوان یک منبع برای اقتصاد درآمدزا باشد و این جلوه‌ای از اقتصاد مقاومتی است که مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارند». 

  • دیدگاه یک/ محدودیت رایزن‌های فرهنگی برداشته شود

زبان فارسی در خارج از کشور به‌ویژه در اروپا، دو طیف متفاوت از مخاطبان را دارد. در وهله اول با کسانی مواجه هستیم که این زبان را با علم به غنا و محتوای درونی آن جهت آشنایی با ادبیات فارسی و ایران‌شناسی می‌آموزند. دسته دیگر افرادی هستند که زبان فارسی را به‌صورت دوره‌های آزاد جهت کارآمدی بیشتر در اهداف تجاری و اقتصادی و سیاسی و... می‌آموزند. بااین‌حال باید اعتراف کرد که متاسفانه زمینه یادگیری زبان فارسی روزبه‌روز کمتر شده است. نهادهای متولی همچون «بنیاد سعدی» برنامه موثری ندارند و این حوزه بیشتر به دست افرادی مدیریت می‌شود که تخصصی در حوزه زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایران ندارند. ازاین‌رو، اهمیت زبان و ادبیات فارسی را برای غیرفارسی‌زبانان نمی‌دانند و آثاری هم که تولید کرده‌اند دارای ارزش ادبی و فرهنگی نیست و از پشتوانه تجربی و علمی به‌دور است و دارای کارآمدی آموزشی نیست. ازطرفی، می‌بینیم آموزش زبان فارسی در دانشگاه‌های خارج کشور طبق توافقی که بین بنیاد سعدی و وزارت علوم انجام شده، به وزارت علوم بازگشته است. در اولین حرکت مثبت دراین‌راستا وزارت علوم در اواخر دی‌ماه سال جاری بیش‌از ۸۲مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی و ایران‌شناسی را از ۴۲کشور در دانشگاه علامه‌طباطبایی جمع کرد که برنامه‌های خود را برای آینده ارائه دادند. 

نتایج بسیار خوبی از این کنفرانس به دست آمد ازجمله اینکه وزارت علوم به همه استادان شرکت‌کننده در این گردهمایی مجوز اعطای یک بورسیه تحصیلی در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشجوی موردنظرشان را داد. ضمن اینکه مدیران گروه و استادان دانشگاهی کشورهای دیگر متوجه شدند که کشور ایران به آن‌ها توجه ویژه‌ای دارد و عملکرد این استادان زبان و ادبیات فارسی برای ما قابل‌تقدیر است و روشن است این استادان نقش سازنده و موثری در جذب دانشجویان دانشگاه‌های خودشان دارند. اما برای بخش آموزش زبان فارسی به‌صورت آزاد چون متولی‌اش جای دیگری است، نظری ندارم. 

هرچند بر طبق قراین، روزبه‌روز کلاس‌های آزاد آموزش زبان فارسی محدودتر می‌شود و امیدواریم این بخش هم به‌سمت مدیریت درست برگردد تا رایزن‌های فرهنگی ما با محدودیت کمتری بتوانند بیشتر از برنامه‌های آموزش آزاد زبان فارسی حمایت کنند.

به نظر من، مشکل اساسی از آنجا شروع شد که قبل‌ازاین متولی آموزش آزاد زبان فارسی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بود و رایزن‌های فرهنگی این انگیزه را داشتند که از بخش‌های دیگرشان برای زبان فارسی هزینه کنند و انصافا هم این کار انجام می‌شد. 

بنده چهار سال در رایزنی فرهنگی ایران در لبنان مدیر زبان فارسی بودم و این موضوع را به عینه می‌دیدم و گام‌های موثری هم برداشته شد ازجمله توسعه زبان فارسی در اکثر شهرهای لبنان، آموزش زبان فارسی در مدارس لبنان، تاسیس گروه زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی دانشگاه لبنان. اما این روزها برنامه و حرکتی زیربنایی را در توسعه آزاد زبان فارسی در خارج کشور شاهد نیستیم و ازسوی‌دیگر، در کشوری چون لبنان که ما توسعه زبان فارسی را در آنجا به‌سختی شکل دادیم و در طی این سال‌ها از آن حمایت کردیم، بنیادهایی که خود را متولی زبان فارسی می‌دانند، با ورودشان اشکالاتی را هم پدید آورده‌اند. به‌اعتقاد من، اگر این بخش مجددا به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بازگردد و بودجه شایانتوجه آن در اختیار این نهاد و زیرنظر مدیریت علمی و مجرب قرار گیرد، مجددا شاهد رونق در آموزش آزاد زبان فارسی خواهیم بود که به درآمدزایی هم ختم می‌شود.

«ماریا وانیا سینا»، استاد زبانشناسی در روسیه از بهت و حیرت خود در خصوص نبود تکاپوی لازم برای معرفی برون مرزی زبان فارسی می گوید؛

انفعال فارسی

بی‌شک همه ما می‌دانیم با پشتیبانی غنی فرهنگ و مذهب اصیل ایرانی‌اسلامی می‌توان مشهد را به تمام مردم دنیا شناساند. به‌همین‌بهانه گفتگویی داشتیم با ماریا وانیاسینا که به شش زبان زنده دنیا تسلط دارد. ایشان استاد زبان‌شناسی در اروپاست و یک روز مهمان شهر بهشت بود.

حمیده وحیدی- امسال، مشهد با رویداد بزرگ پایتخت فرهنگی جهان اسلام (مشهد۲۰۱۷) مواجه است. درحقیقت از مدت‌ها قبل رسانه‌های جمعی شهر و همین‌طور تمامی مسئولین فرهنگی برنامه‌هایشان را برای این رویداد ارائه داده‌ بودند و همانطور که پیش بینی میشد شروع این رویداد با حرف و حدیثهای زیادی همراه شد. بی‌شک همه ما می‌دانیم با پشتیبانی غنی فرهنگ و مذهب اصیل ایرانی‌اسلامی می‌توان مشهد را به تمام مردم دنیا شناساند. به‌همین‌بهانه گفتگویی داشتیم با ماریا وانیاسینا که به شش زبان زنده دنیا تسلط دارد. ایشان استاد زبان‌شناسی در اروپاست و یک روز مهمان شهر بهشت بود.

خانم وانیا سینا، چطور شد که با ایران و زبان فارسی آشنا شدید؟

ازآنجاکه به فرهنگ شرق علاقه‌مند بودم، ابتدا با اسلام آشنا شدم. بعدتر به‌دنبال تحقیق درمورد اسلام مشغول شدم و متاسفانه منابع کافی به زبان‌های روسی یا حتی انگلیسی و فرانسوی پیدا نکردم و همچنین با توجه به اینکه اکثر دوستان مسلمانم که از آن‌ها درمورد اسلام درس می‌گرفتم، از ایران بودند، تصمیم گرفتم زبان فارسی را یاد بگیرم. ضمن اینکه فکر می‌کنم در سراسر جهان شاعران ایرانی مثل خیام خیلی معروف هستند و خود این مطلب که ایران ادبیات غنی و زیبایی دارد، انگیزه‌ام را افزایش داد.

غیر از خیام، کدام یک از شاعران دیگر ما در کشورهای اروپایی معروف‌اند؟

خیام خیلی شناخته‌شده است؛ البته فردوسی را همه مردم دنیا با ایران می‌شناسند. در تمام اشعار فردوسی، یک‌جور انسانیت موج می‌زند؛ اما چیز غیرمعقولانه‌ای که بارها شنیدم، درمورد مولاناست. برخی فکر می‌کنند ایشان عرب یا ترک بودند؛ البته این‌روزها صنعت فیلم‌سازی ایران هم کم‌کم کمک زیادی به شناخته‌شدن ایران کرده است. من این دو مقوله را بیشتر از بحث‌های داستانی از ایران قوی دانستم؛ یعنی ابتدا شاعران و بعد فیلم‌سازان.

علت اینکه مولانا را خیلی‌ها به غلط منسوب و متعلق به ایران نمی‌دانند، چیست؟

تاجایی‌که من فکر می‌کنم، چون قبر مولانا در خارج از ایران است و از‌آن‌طرف ترک‌ها و عرب‌ها قصد دارند این فرد را از آنِ خود کنند، این اتفاق افتاده است؛ البته یک مشکل هم که وجود دارد، کارهای بین‌المللی برای فرهنگ ایرانی پتانسیل کافی را ندارد. 

بیشتر در کدام شهرهای دنیا زبان فارسی تدریس می‌شود؟

در کشورهای مختلف مخصوصا کشورهایی که ایران در آن‌ها سفارت و مرکز فرهنگی دارد، زبان فارسی تدریس می‌شود. در اکثر کشورهای بزرگ اروپایی مثل انگلستان، فرانسه، آلمان و ایتالیا در دانشگاه‌ها کرسی‌های زبان فارسی وجود دارد و برخی دانشجویان این زبان را فرا می‌گیرند؛ البته اکثر این افراد در آینده یا به نهادهای بین‌المللی مثل وزارت خارجه متمایل می‌شوند یا به‌خاطر علاقه خودشان به زبان فارسی به‌سمت ایران‌شناسی و پیشروی در ادبیات و تاریخ ایران پیش می‌روند. 

کدام یک از کشورهایی را که تدریس داشتید، در زبان فارسی پیشرو می‌بینید؟

البته این پاسخ به میانگین زمانی من در دانشگاه‌های مختلف هم بستگی دارد و شاید نتوانم یک نظر کلی ازجانب خودم بدهم؛ اما براساس تجربه شخصی در روسیه در طی سالیان بسیار زبان فارسی نه‌تنها در شهر مسکو بلکه در چند شهر دیگر روسیه تدریس می‌شده است. شاید یکی از دلایل آن هم این است که ایران و روسیه با هم از طریق دریا همسایه هستند و از قدیم رفت‌و‌آمدهای فراوانی بین تجار دو کشور صورت می‌گرفته است؛ البته این مسئله در دوران شوروی متاسفانه تقریبا قطع شده است. هم‌اکنون در روسیه نیز دانشگاه‌هایی هستند که در آن کرسی زبان فارسی دایر است و دانشجویانی را پرورش می‌دهند.

سمن‌ها و ارتباط مردم ایران با دیگرکشورها را چطور می‌بینید؟

سمن‌ها در ایران فعالیت آن‌چنانی ندارند. ارتباطات مردم ایران الان از طریق شبکه‌های مجازی خیلی بهتر شده است؛ اما این فقط تک‌بعدی است و اصلا گروهی کار نمی‌کنند. همه یک‌سری دوستان مشترک دارند و به زبان بین‌المللی یعنی انگلیسی حرف می‌زنند؛ در‌صورتی‌که انجیوهای اروپایی خیلی فعال‌اند. من تا‌به‌حال دانشجویی را ندیدم که با اسلام و زبان فارسی آشنا شود و از آن کناره‌گیری کند؛ درصورتی‌که این مسئله نسبت به خیلی از ادیان و زبان‌های دیگر وجود دارد. خودم وقتی که برای اولین‌بار با این زبان و اسلام به‌ویژه فرهنگ ایرانی آشنا شدم، یک‌جوری حسرت خوردم که چرا شبیه دیگرکشورها روی فرهنگ برون‌مرزی کار نشده است.

سفارت‌خانه‌ها تا چه اندازه با فعالیت مثبت توانستند این نگاه را عوض کنند؟

به‌طورکلی به این دلیل که تبلیغات منفی بسیار زیادی درمورد ایران در سراسر جهان صورت گرفته است، متاسفانه یک دیوار نبود شناخت بین ملت‌های جهان و ایران ایجاد شده است و درنتیجه دیدگاه منفی درمورد ایران یا حداقل بی‌تفاوتی نسبت به زبان فارسی هم در بین مردم اروپا دیده می‌شود. البته در روسیه با توجه به اینکه دولت‌ها بسیار روابط خوبی را بعد از شوروی ایجاد کرده‌اند، در همین چند سال اخیر دیدگاه نسبت به ایران بسیار فرق کرده است. به‌طورکلی ادبیات فارسی، ادبیاتی است که هر کسی که با آن آشنا می‌شود، مجذوب آن می‌شود؛ البته در سال‌های اخیر سفارت‌ها و مراکز فرهنگی ایران در سراسر دنیا تلاش می‌کنند که مردم را بیشتر با ایران و فرهنگ و ادبیاتش آشنا کنند.

فکر می‌کنید این تلاش سفارت‌خانه‌ها به نتیجه خواهد رسید؟

به نظر شخص من تا موقعی که توریست‌ها به ایران جذب نشوند و مردم خودشان نتوانند به ایران بیایند و بفهمند که چقدر ایران زیباست و تا چه اندازه مردم مهربانی دارد و چقدر امنیت در این کشور حاکم است و اصلا شباهتی به آن چیزی که درموردش می‌گویند ندارد، گرایش به ایران و ادبیات و فرهنگش هم افزایش تصاعدی پیدا نمیکند، یک‌سری چیزها را حتما باید ببینی و قضاوت کنی.

از یک نگاه بیرونی علاقه‌مندم بدانم یادگیری زبان فارسی برای شما و دیگران چطور بود؟

این سوال جالب است؛ چون به دلیل احاطه من به شش زبان زنده دنیا، خیلی افراد دیگر همین جمله را پرسیده‌اند. حقیقتا کار خیلی سختی نیست؛ اما تمرین مداوم می‌خواهد. من زبان فارسی را نه به‌خاطر یک مهارت بلکه از روی دوستان خوبی که در ایران و اروپا پیدا کردم، بهتر یاد گرفتم. هر کدام بخشی از آن را به من آموختند؛ حتی این‌روزها ضرب‌المثل‌ها را هم می‌شناسم و می‌توانم به‌طور روان البته نه تند، به فارسی حرف بزنم. این‌روزها من سعی دارم با تاریخ ایران آشناتر شوم. خیلی حیف است که خیلی‌ها ایران را به‌نام فرش قرمز آن می‌شناسند؛ درصورتی‌که وقتی تاریخ و هویت آن را می‌بینیم، خیلی غنی‌تر از کشورهای اروپایی است. ما در ایران فقط مشکل رسانه داریم؛ یعنی واقعیت اینکه کشورهایی شبیه چین و هند که مانند ایران از قدمت چندین‌هزارساله برخوردارند، خیلی بیشتر روی دیده‌شدنشان کار کردند. 

علت این عقب‌ماندن را در چه می‌دانید؟

از نظر من که در دانشگاه تدریس می‌کنم، فقط جذب توریست می‌توانست کمک کند. هر کشوری که توانست پای دیگرملیت‌ها را به داخلش باز کند، در روابط بین‌الملل هم موفق‌تر شد. ما در کتابخانه‌های دنیا کتاب‌های ترجمه فارسی داریم. الان فضای اینترنتی هم خیلی در سکوت نیست؛ اما تاوقتی کسی نیاید و نبیند، هیچ اتفاقی نمی افتد.

شما خود جزو کسانی بودید که بعد از آشنایی اسلام به زبان فارسی هم روی آوردید. فکر نمی‌کنید اگر روی تبلیغ اسلام و تشیع بیشتر کار کنیم، جذب توریست هم افزایش می‌یابد؟

دقیقا همین است. بعداز انقلاب ایران، خیلی‌ها این کشور را به‌نام «امام‌خمینی» می‌شناسند اما سمن‌های مذهبی خارج از کشور زیاد قوی کار نکردند. خودم ازطریق همسرم با شیعیان آشنا شدم. مسلمانان این روزها به چند دسته تقسیم شدند و دیگر گروه‌های مذهبی اسلامی بیشتر از تشیع کار می‌کنند. علتش هم این است که منابع موجود تشیع کم است. وقتی به مشهد آمدم، به همسرم این پیشنهاد را دادم که اگر کتابی قرار است برای امام‌رضا(ع) با نگاه جدید ترجمه شود، انجامش خواهم داد؛ چراکه احساس کردم منابع در این مورد در کتابخانه‌های جهان کم است.

سال۲۰۱۷ برای مشهد بسیار اهمیت دارد و می‌خواهیم شهرمان را باعنوان پایتخت معنوی دنیا نشان دهیم؛ شما چه پیشنهادی دارید؟

به‌یقین بارها در کلاس‌هایم ذکر کرده‌ام، یکی از جاهای زیبای دنیا که دیده‌ام مشهد است. این شهر مردمانی بسیار میهمان‌نواز دارد. با اینکه من را نمی‌شناختند، اما با لطف زیاد روبه‌رو شدم. معماری حرم امام‌رضا(ع) بی‌نظیر بود. همین بهترین مرکزی است که می‌تواند افراد را جذب کند. اگر شما روی مشهد نه‌تنها در سال۲۰۱۷ بلکه برای همیشه کار کنید، می‌توانید این شهر را به بزرگ‌ترین پایتخت معنوی دنیا تبدیل کنید. خیلی از کشورها هستند که می‌خواهند شهرشان را به دنیا نشان دهند؛ اما خلق‌وخوی مردمانشان قبول نمی‌کند. یک روز که در شهر شما میهمان بودم، دیدم افراد از وقت و هزینه‌های شخصی خودشان برای توریست‌ها صرف می‌کردند. این نمونه را امکان ندارد که در کشور دیگری ببینید. توریست‌ها بیشتر جذب انسانیت افراد می‌شوند. من به‌جز حرم امام‌رضا(ع)، نتوانستم جای دیگری را ببینم اما مهربانی مردم مشهد باعث شد دلم بخواهد بازهم به این شهر برگردم. مسلما در سفر بعدی‌ام به ایران، شهر مشهد در گزینه‌های اصلی خواهد بود.