- خودتان را معرفی نمایید.
کیکو نیشیگاکی . 82 سال عمرمن. از شهر تاکارازوکای ژاپن. آمدم به ایران که دوست دارم فارسی بخونم. الان خیلی ایران دوست دارم. فرهنگ ایران خیلی خیلی زیبا. من دوست داشت که زبان فارسی یاد بگیرم. برای این کمک وتلاش کردم. همسرم فوت کرد. یکی دختر ویکی پسر دارم. دو نوه دارم (یک دختر از پسرم ویک دختر از دخترم). شغل ندارم و جایی کار نمی کنم. خیلی قبل در دفتری از فرانسه در شهر خود بودم و دو سال کار داشتم. بعد کار نداشتم. زبان فرانسه یاد گرفتم. الان خوشحال و شاد که ایران هستم.
- چطور در این شرایط سنی به زبان فارسی علاقه مند شدید؟
قبل که 59 سال بودم به کمک زنان افغانستان و بچه های آنها به آنجا رفت. مردم افغانستان زبان دری میگفت. با فارسی کمی یاد گرفتم . بعد خیلی دوست داشتم. آن زمان طالبان در افغانستان بود. یکی از طالبان دید به افغانیان کمک کردم خیلی به من احترام گذاشت چون عجیب بود. آن سرباز گفت تو از مادر من بزرگتر هستی. بعد به ژاپن رفتم. یک دلیل هم که در سن 20 در دانشگاه رشته من هنر بودا بود.آن زمان فارسی دوست داشت. به ایران هم علاقه پیدا کردم. ایران و مشهد همه چیز خوب. دانشگاه فردوسی باغی بزرگ که برای دانشجویان قشنگ است. ژاپن مثل اینجا نیست. دوست دارم بیشتر اینجا باشم. اما باید برگردم. الان شاهنامه و حافظ می خرم و به ژاپن می برم.
- تاکنون به چه کشورهایی سفر کرده اید؟
افغانستان، فرانسه، امریکا و ایران. امریکا دخترم با مرد امریکایی ازدواج کرد. من رفتم بعد به توکیو آمد تا زندگی کند.
- ازکشورهایی که تا کنون به آن هاسفرکردید کدام یک بهتر بود وچرا؟
ایران خوب است. مشهد دوست دارم. ایران و مردم آن مهربون. 7 سال قبل و 5 سال قبل به ایران سفرکردم. تهران ، اصفهان و شیراز رفتم. الان مشهد آمدم. ایرانی دوست دارم. کیارستمی را خیلی دوست دارم. همیشه فیلم او با زیرنویس ژاپنی می بینم. او خیلی خوب فیلم داشت. موسیقی خیلی گوش نمی کنم. الان برای ژاپن موسیقی سنتی تایباد و تربت جام می خرم. من هنر ایران دوست دارم. کلاس خوشنویسی می روم. عاشق هنر مینیاتور هستم.
- بعد از بازگشت از ایران چه برنامه ای برای تقویت زبان فارسی خود دارید؟
شهر خودم فارسی ادامه دهم. تاکارازوکا جایی است تا فارسی یاد بگیرم.
- چه خاطره ای از این چند ماه در ایران دارید؟
خاطره خوب که حرم امام رضا رفتم تعجب کردم ساختمان بزرگ ومردم زیاد جمع بودند زیبا و قشنگ بود. تبریز و توس که رفتم قشنگ بود. در مدتی که خوابگاه دانشگاه بودم اتفاق افتاد و دست من شکست. بد بود اما تجربه بود. بیمارستان امام رضای مشهد رفتم دختر ایرانی در بیمارستان همراه من بود خیلی مهربون . زیاد کمک کرد.
- صحبت دیگری هم دارید.
غذای ایرانی آبگوشت دوست دارم. به خواف و نشتیفان رفتیم غذای محلی دادند. عالی بود. دوست دارم دوباره بخورم. امروز ناراحتم.
- چرا ناراحت هستید؟
روزهای آخر درایران است. شاید دوباره به ایران نیامد و نوه من عروسی می کند. روز عروسی ایران هستم. باز هم فارسی دوست دارم و این خوب است.